pt³

￫└ᴜɴᴀᴡᴀʀᴇ ʟᴏᴠᴇ ┘￩



pt³



ک یهو یکی درو باز کرد قدو قامت بزرگو بلندی داشت من کنارش عین سوسک بودم واوووووو خیلی جازاب بود شبیه... شبیه.... فک کنم... گربه بود!(جوری ک این شوگا رو تو ۲ ثانیه اسکن کرد خود اسکنر نمیتونه😐)
(علامت شوگا _ ا. ت +)

_هوی چته برده کوچولو درو کندی
+خفههع شووو من برده ی تو نیستم ولم کن بزار برم
_حرفه دهنتو بهفم میدونی من کیم؟
+نفهمم چی میشه؟
یهو ی سوزش بدی رو گونم حس کردم
اون بم سیلی زد!(اخخ دلم خنک شد حقته)

شوگا ویو:

ا. ت دختر خوشگلی بود و همینطور بشدت لجباز(و میمون) ازش خشم میومد
ک صدای جیغو داد اومد..... خب پس بلاخره بیدار شد
رفتم سمت در درو باز کردم
(و خدتون میدونید چی گفتن دیگع)
دیگه خیلی داشت رو مخم راه میرفت
خیلی اعصبانی شدم ناخاسته زدمش(وادا....)
انگشت اشارمو نزدیکش کردمو با حالت تهدید زیر دندونام غریدم
_یبار دیگه... فقط یبار دیگه احترامتو حفظ نکنی از این بدتر سرت میاد فهمیدی؟(فوق اعصبی)
معلوم بود ترسیده
+ببخشید...باشه
_عافرین.... حالام برو پیش اجوما بهت قوانینو بگه
+چشم

رفتم پایین ی زن مسن رو دیدم
+ببخشید.... اجوما؟
اجوما:........